روایت آیتالله طاهری خرمآبادی از رابطهی مردم و روحانیت
برشی از خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی
مراجعه مردم خرمآباد به علما و روحانیون همیشه زیاد بوده است. اصولا مراجعه مردم به علما برای انجام عقود شرعی خود، مانند: ازدواج، طلاق و معاملات، بیشتر از محاضر بوده است. منزل علما از صبح تا غروب، مرکز این نوع مراجعات بوده و مردم به دلیل اعتماد به روحانیت؛ نزاعهای شخصی، خانوادگی و قبیلهای خود را نزد آنها حل و فصل میکردند. تا جایی که علما به دلیل اشتغالات فراوان و کمبود وقت، خودشان نمیرسیدند همه کارها را به تنهایی انجام دهند و به همین خاطر، همیشه چند نفری بودند که وظیفه داشتند کارهای تحریری علما را انجام دهند.
یک سنت دیگری در لرستان وجود داشت که در ایام محرم و ماه رمضان، علما در مجالس سوگواری منبر میرفتند؛ مثلا در روز یک منبر میرفتند و حساب منبر علما از منبر وعاظ و منبریها جدا بود. این هم رسم بود که یک امام جماعت کارش فقط اقامه نماز جماعت نبود، بلکه هم نماز جماعت میخواند، هم به کار مردم رسیدگی میکرد و هم اینکه گاهی منبر میرفت و این مساله در بین همه علمای خرمآباد عمومیت داشت.
در ایام عید و مناسبتهای دیگر، مردم به دیدن علما میرفتند و علما نیز به بازدید مردم میرفتند و این دید و بازدیدها موجب نزدیکی و ارتباط بین مردم و روحانیت بود. همچنین گاهی علما با دعوت الوار و عشایر به میان آنها میرفتند. خلاصه کلام اینکه، ارتباط مردم با علما بسیار شدید بود.
در مورد مرحوم حاج شیخ عبدالرحمان لرستانی؛ که دیوانی هم دارد و قبرش هم در قبرستان نو قم میباشد، عموی بنده و دیگران نقل میکنند که ایشان اهل فضل بوده و تحصیلاتش در نجف بوده است و از علمای معروف و به نام خرمآباد بود و رتق و فتق امور مردم را عهدهدار بوده است. در دورههای اولیه مجلس شورای ملی که مردم تلاش میکردند علما را به مجلس بفرستند، یکی از کسانی که به عنوان منتخب واقعی مردم به مجلس راه پیدا میکند، مرحوم حاج شیخ عبدالرحمان لرستانی بوده است. منتهی با تسلط رضاخان و دستور وی مبنی بر اینکه کسانی که در مجلس هستند باید عمامهها را بردارند، ایشان احساس میکند که این جریانات با شئون روحانیت وفق نمیدهد. به همین دلیل از نمایندگی استعفا میدهد و مجلس را ترک میکند.
یادم میآید که پسر مرحوم لرستانی، مرحوم آقا نجمالدین لرستانی که قبل از انقلاب زمان مرحوم آقای بروجردی، مدتی شهردار قم بود در همان ایام به من که طلبه بودم و سطح میخواندم، اظهار تمایل کرد که با علمای قم، از جمله امام دیداری داشته باشد. آن وقت امام یک مدرس عالیرتبه درس خارج و از علمای محترم و بزرگ حوزه محسوب میشد. من رفتم خدمت امام و تقاضای پسر مرحوم لرستانی را مطرح کردم. امام او را شناخت و فرمود پسر همان آشیخ عبدالرحمان لرستانی؛ به خاطر همان جریانی که مرحوم لرستانی، شئون روحانیت را حفظ کرده و از نمایندگی مجلس استعفا داده بود، حضرت امام از ایشان به نیکی یاد کرد. امام فرمود، حالا پسر ایشان برای چه میخواهد بیاید پیش ما و بعد اجازه داد. در آن جلسه باز هم امام یادی از پدر ایشان کرد. منظورم از ذکر این دیدار این نکته بود که مرحوم حاج شیخ عبدالرحمان یک چنین مردانگی در مقابل پهلوی انجام داده بود که امام هم به خاطر داشت و از ایشان به نیکی یاد میکرد.
در مورد مرحوم حاج آقا ابوتراب جزایری میتوانم به این نکته اشاره کنم که ایشان از همدورهایهای مرحوم آقای بروجردی در درس مرحوم آخوند بوده و فردی ملا و خیلی محتاط و اهل ورع و تقوا بود و به خاطر مقام علمی و تقوایی که داشت مورد احترام عموم و در برههای از زمان در راس علمای خرمآباد بودند. من به یاد دارم که در فوت ایشان شهر خرمآباد به صورت تعطیل عمومی درآمد و تاثیر عمیقی در مردم گذاشت. همه این آقایان در زمان پهلوی به واسطه ظلم بیحساب رژیم خانهنشین شدند و رژیم نگذاشت مردم از وجود آنان بهره کافی ببرند و از معلومات این بزرگواران استفاده کنند.
در حاشیه این سخن باید بگویم که از زمانهای قدیم این رسم در خرمآباد بوده است که مردم و بازاریها، اول صبح به منزل علما میرفتند و یک مقداری مساله و تفسیر قرآن فرا میگرفتند و بعد مشغول کسب و کار میشدند که در زمان پهلوی این رسم هم ظاهراً تعطیل میشود.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سید حسن طاهری خرمآبادی
نظر شما