ششمین نشست از سلسله نشست های شبهای حوزه
هویت صنفی روحانیت در نگاه علامه حکیمی
با حضور حجت الاسلام و المسلمین ایزدپناه

ششمین نشست از سلسه نشست های شبهای حوزه در تاریخ 1403/09/03 با عنوان هویت صنفی روحانیت در نگاه علامه حکیمی با حضور حجت الاسلام و المسلمین ایزدپناه برگزار گردید. در ادامه گزارشی از این جلسه تقدیم شما میگردد.
علی اکبری مجری برنامه در ابتدای جلسه به بیان نکاتی در خصوص موضوع جلسه از آثار مرحوم حکیمی پرداختند. او بیان کرد که استاد حکیمی باور داشت، روحانی یعنی مرزبان دین و سخنگوی آن. روحانی سرباز مقدم در صف دفاع از اسلام و دعوت به آن در علم و عمل می باشد. مرحوم حکیمی شان عالم دین را بیداری و بیدار گری میداند که مهمترین لازمه اش، آگاهی به زمان است.
اکبری در ادامه مطرح کرد که در نگاه مرحوم استاد، حوزه محل پرورش راهگشایان بزرگ برای ایجاد یک جهش بزرگ در جامعه در راستای نجات انسان و احیای دین است. طبق این نگاه است که ایشان پیشنهاداتی در راستای تحول در حوزه را مطرح میکنند. مرحوم حکیمی در مساله تحول در حوزه و روحانیت به اصلاح اعتقادی ندارد، و تصریح میکند که باید به دنبال انقلاب باشیم نه اصلاح. چرا که با انقلاب است که ریشه مفاسد را میزنیم و در اصلاح برخی مفاسد که در آینده منشا تولید دیگر عیوب خواهد شد، باقی می ماند.
در پایان قسمت اول، مجری برنامه آثاری آقای حکیمی را مبتنی بر موضوع حوزه و روحانیت به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول آثاری که مستقیم و مستقل با همین موضوع نوشته شده است مانند کتاب هویت صنفی روحاینت. دسته دوم آثاری که در کنار دیگر موضوعات به مساله روحانیت نیز پرداخته است، مانند نان و کتاب، قصد و عدم وقوع، پرسش و پاسخ ها، تفسیر آفتاب و آنجا که خورشید می وزد و دیگر آثار مشابه. دسته سوم نیز آثاری هستند که مرحوم حکیمی در خصوص شخصیت ها تراز از روحانیت تالیف کرده اند. این آثار را میتواند در راستای نگاه مولف تفسیر کرد، که ایشان به دنبال ترسیم الگوهای مختلف از روحانیت تراز برای مخاطبین بودند، لذا اقدام به تالیف این آثار نمودند.
در قسمت دوم از جلسه، حجت الاسلام ایزدپناه به بیان خاطرات و نکات مهمی در خصوص مرحوم علامه حکیمی پرداختند. ایشان تصریح داشتند که حکیمی دارای یک مکتب فکری است که علاوه بر محتوا، ادبیات مناسب با آن را نیز تولید کرده است. ادبیات او که از نوآوری و زیبایی خاصی برخوردار بود، برگرفته از متن منباع وحیانی است. می توان ادعا کرد که ایشان فراتر از یک روحانی و یک روشنفکر است.
ایزدپناه معتقد است که تمام آثار حکیمی مربوط به روحانیت است. نه آثار ایشان، بلکه تمام فعالیت های ایشان ذیل نگاهش به هویت صنفی روحانیت تعریف می شد. علامه حکیمی در تالیف کتابهای تراجم اش هم، انسان هایی را دنبال میکرد که سر بر دست دارند و دل در راه می سپارند. کسانی که در خون خود شنا میکنند.
در مساله فعالیت های اجتماعی هم باید عرض کنم، مرحوم حکیمی قائل بود که تبلیغ باید در همه عرصه ها و با همه اقشار باشد. لذا منحصر کردن تبلیغ به منبر کافی نیست. خود ایشان با همه نشست و برخاست داشت. شاید بتوان درآوردن لباس روحانیت توسط ایشان را اینگونه مطرح کرد :
1- معتقد بود تبلیغ باید برای همه مخاطبین امکان پذیر باشد، و بخاطر اینکه خودشان باهمه اقشار رابطه داشتند و از طرفی حوزه مشهد هم تحمل این شیوه از زیست را نمی توانست تحمل کند، ایشان لباس صنفی را کنار گذاشت.
2- خود ایشان گاهی میگفتند که من قدر این لباس را نمی توانم تداعی کنم. عمل من با آرمان لباس روحانیت فاصله دارد و این بخاطر قداست آن لباس بود که ایشان به آن باور داشت.
مرحوم حکیمی و برادران ایشان فقط به طرح مباحث جدید بسنده نکردند، و مشی تربیت خاموش را در مواجهه با برخی مخاطبین در پی گرفتند. به این معنا که علامه بر باز کردن و شناسایی میدان های نو و افق های تازه فکری، از برخی ها دستگیری کرده تا بتوانند به سطح مطلوب از جهت فکری که روحانیت دارد، برسند. مرحوم حجت الاسلام شیخ علی حکیمی در دورانی که در مشهد به تحصیل مشغول بودم، هفته ای یک روز را برای من بع تدریس مبانی فکری تفکیک و الحیات اختصاص دادند. مرحوم استاد حکیمی در قم نیز تدریس نویسندگی و الحیات را به درخواست آقای عبایی خراسانی شروع کردند، که در آن هم دنبال پیدا کردن مخاطب بودند تا بشود تبلیغ واقعی را آغاز کرد.
همرسانی






مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب

15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما