فعالیتهای امام خمینی در جهت تبلیغ مرجعیت آیتالله بروجردی

رحلت آیتالله الظعمی بروجردی در سال 1340 میرفت تا ضربه بزرگی به کیان حوزه علمیه قم بزند. علاوه بر این شاید تحرکات برخی برای کسب عنوان مرجعیت موجبات اختلاف را برمیانگیخت. اما آنچه از روایات تاریخی برمیآید رفتار قابل تأمل امام خمینی پس از رحلت زعیم حوزه علمیه قم است که بخشی از آن در ذیل آمده است.
فعالیتهای تبلیغی امام خمینی برای آیتالله بروجردی
آیتالله محمدعلی گرامی در بخشی از خاطرات خود، درباره فعالیتهای امام خمینی برای ترویج زعامت و مرجعیت آیتالله بروجردی میگوید: «برای چاپ رساله به مرحوم امام فشار میآوردند، اما ایشان به هیچ وجه حاضر نمیشدند رساله را چاپ کنند. روزی قبل از این قضیه رساله، فرمودند "چرا برای کسی که خدا پرچم را به دست او داده، خضوع نمیکنیم." این مطلب اشاره داشت به یکی از آقایانی که هم رساله داده بود و هم شهریه میداد. میگفت: آقای بروجردی هست، او مرجع است... میتوان گفت که امام ابتدا فدوی مرحوم آقای بروجردی بود و خودش در شهرستانها میرفت و برای مرجعیت آقای بروجردی کار میکرد. خبر دارم که در سفری به همدان رفت و برای مرجعیت آقای بروجردی آقایانی که در شهرستانها حضور داشتند را میدید. در این جا هم اطراف آقای بروجردی بود و به شدت از ایشان حمایت میکرد.»
رحلت آیتالله بروجردی، اقامه نماز و برگزاری مراسم
حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد کشمیری در کتاب خاطرات خود درباره روزهای پایانی عمر آیتالله العظمی بروجردی میگوید: «هنگامی که مرحوم آیتالله بروجردی بیمار و بستری گردید، هر روز خبرهای ناگواری مبنی بر سختتر شدن وضعیت ایشان میرسید که مردم را ناراحت میکرد. حوزه علمیه قم و قاطبه علما هم در حالت نگرانی و التهاب به سر میبردند و مرتباً جلسات و مراسم دعا برای سلامتی ایشان برپا میکردند، حتی یک شب قبل از وفات ایشان هم مراسم بسیار باشکوهی به منظور دعا برای سلامتی و شفای آن مرحوم در حرم مطهر برگزار شد، اما روز بعد خبر رحلت آیتالله بروجردی منتشر شد و سراسر کشور را عزادار و سیاه پوش کرد. این عزا یک عزا، و مصیبت عمومی بود که اختصاص به قشر خاصی نداشت و همه مردم اعم از کشاورز و بازاری و غیره خود را در آن سهیم و شریک میدانستند و برای برپایی مراسم عزاداری و بزرگداشت یاد آن مرحوم، روانه مساجد و حسینیهها شدند؛ به طوری که در تمام مناطق کشور مجالس عزاداری و نوحه خوانی برپا شد. خود ما هم پس از شنیدن خبر رحلت ایشان فوراً عازم رفسنجان شدیم تا برای برپایی مراسم عزاداری و اعزام هیئتهای عزاداری به قم به مردم کمک کنیم.
علما و بزرگان حوزه علمیه، به ویژه کسانی که در معرض مرجعیت بودند، هر یک به طور مستقل برای مرحوم آیتالله بروجردی مراسم ختم برپا کردند. این مراسم گذشته از اینکه بزرگداشتی برای آن مرحوم به شمار میآمد یک اعلام وجودی هم برای برگزارکننده و بانی ختم به منظور احراز مقام مرجعیت محسوب میشد. در این میان تنها حضرت امام بود که آرام و محتاط در گوشهای نشست و حاضر به گرفتن مجلس ختم نشد تا اینکه با اصرار فراوان دوستان و اطرافیان حضرت امام، ایشان هم راضی شد مجلس ختمی از سوی ایشان در مسجد اعظم برگزار شود و اتفاقا هیئتی که از رفسنجان آمده بود، در این مجلس شرکت کرد.»
واکنش امام به برگزاری مجالس فاتحه برای آیتالله بروجردی
حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر مهدوی خراسانی در کتاب خاطرات خود، واکنش امام به برگزاری مجالس فاتحه برای آیتالله بروجردی را اینگونه روایت میکند: «پس از فوت آیتالله العظمی بروجردی، مجتهدینی که در قم بودند برای ایشان [آیتالله بروجردی] مجلس فاتحه برگزار کردند که این به منزله اعلام مرجعیت آنان بود. در آن مقطع امام خمینی مشهور به «حاج آقا روحالله» بودند و به عنوان یکی از مجتهدین طراز اول حوزه و از مدرسین حوزه شناخته میشدند؛ ولی ایشان مجلس فاتحهای نگرفتند.
عدهای از طلبهها که از شاگردان و طرفداران امام خمینی بودند حدس زدند که چون امام خمینی نسبت به سهم امام خیلی حساس هستند و بنابراین از برگزاری مجلس فاتحه که شاید متضمن هزینهای بود، خودداری کردند. به این دلیل درصدد برآمدند تا پولی را جمعآوری و به نام امام خمینی مجلس فاتحهای برگزار کنند. در آن مقطع، حدود هفتصد هشتصد تومانی از طلاب و طرفداران امام خمینی جمع شد و حجتالاسلام آقای یاسینی که در این قضایا فعال بود، این پول را جمعآوری کرد.
وقتی این موضوع به گوش امام خمینی رسید، ایشان ناراحت شدند و آقای یاسینی را خواستند که به ملاقات ایشان برود و در اینباره از وی سؤال کردند. امام تأکید کرده بودند که اگر قرار باشد من مجلس فاتحهای برگزار کنم، کتابهایم را میفروشم و مجلس فاتحه را برگزار میکنم و گفته بودند: این طلبهها وضعشان خوب نیست لذا پول طلاب را به خودشان برگردانید. آقای یاسینی نیز پولها را برگرداند. امام خمینی در واقع هوای نفس را کشته بود و اینگونه کارها برایش مهم نبود و هدف الهی خودشان مهم بود.»
دیدگاه حضرت امام نسبت به آیتالله بروجردی
آیتالله طاهری خرمآبادی در خاطرات خود حساسیت امام نسبت به شخصیت آیتالله بروجردی را اینچنین نقل میکند: «یکی از کسانی که در آمدن آقای بروجردی به قم، نقش بارزی داشته، حضرت امام بوده است. نقل میکنند که ایشان شخصا به تهران رفته و با مرحوم آقای بهبهانی صحبت کرده و ایشان و دیگر علمای تهران را وادار کرده که جهت ماندن آقای بروجردی در قم اقدام نمایند. علاوه بر این، علما و مراجع آن روز حوزه نیز از ایشان دعوت کردند.
امام برای آقای بروجردی احترام زیادی قائل بود. به سلامت نفس آقای بروجردی، به بزرگواری، به علمیت و به تقوای ایشان اعتقاد داشت. از آقای بروجردی هم متقابلا مسائل و جملاتی را در تعریف و تمجید از امام نقل میکنند. در مورد تحولات و حوادثی که در دوران آقای بروجردی به وقوع میپیوست و دیدگاه حضرت امام نسبت به عملکرد مرحوم آقای بروجردی در این تحولات، این اندازه میدانم که حضرت امام اعتقادش این بود که پرچم اسلام بر دوش آقای بروجردی است و لذا هیچ کاری که علامت نوعی خودمحوری و جلو افتادن باشد، از حضرت امام مشاهده نشد. البته امام در جلسات مشورتی که آقای بروجردی ترتیب میداد، شرکت میفرمود و در مورد مسائل سیاسی روز نیز نظرات خویش را ارائه میداد؛ اما با وجود آقای بروجردی، هیچ حرکت مستقلی از خودش بروز نداد. حتی حاشیه عروة و سایر کتب علمی را که نوشته بود، در زمان آقای بروجردی اجازه چاپ نمیداد.
احترام امام نسبت به آقای بروجردی به اندازهای بود که اگر کسی میخواست یک کلمه اعتراضآمیزی که توأم با بیاحترامی باشد به آقای بروجردی بگوید، امام برمیآشفت. حتی نقل میکردند که یک فردی حرفی راجع به آقای بروجردی گفته بود، امام شدید اعتراض کرده بود و گفته بود آقای بروجردی رئیس اسلام است، پرچم بر دوش ایشان است، این چه حرفی است که میزنی!؟ ... خلاصه اینکه حضرت امام همیشه در درسها و صحبتهایش عنایت داشت که نسبت به آقای بروجردی احترام بگذارد و ایشان را ترویج کند.»
همرسانی






مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب

15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما